به این داستان گوش دهید:
لوهی، جمهوری دموکراتیک کنگو – دبورا* از کوچهای گلی بین خانههای سنگفرش شده با تخته سه لا و ورقههای برزنت راه میرود.
در گوشه، ضربات مبهم از یک کلوپ شبانه با سقف حلبی سرچشمه می گیرد. فقط ساعت 2 بعدازظهر است، اما مردان مست در حال حاضر دم در معلق مانده اند، آبجو و لیوان های شیری مهتاب می زنند.
داخل تاریک است، به جز چند چراغ دیسکو که سبز و قرمز چشمک می زنند. گروه کوچکی از مردم پشت یک میز جمع شده اند. دبورا میگوید، این مکان در غروب پر میشود، اما در حال حاضر بیشتر مردان در دامنه تپه هستند و به دنبال طلا هستند.
او اغلب شب ها وقتی به دنبال مشتری می گردد به اینجا می آید.
دبورا در حالی که برای بیرون رفتن آماده می شود در یک آینه شکسته در اتاقش به خود نگاه می کند [Olivia Acland/Al Jazeera]
دبورا، 17 ساله، به عنوان یک فاحشه در Luhihi، شهری در لبه یک معدن طلا در جنوب کیوو در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) کار می کند. او یک سال پیش به اینجا نقل مکان کرد، بلافاصله پس از شروع جدیدترین هجوم طلا.
مردم برای اولین بار در سال 2014 شروع به حفاری در Luhihi کردند، اما زمانی که رسوبات خشک به نظر می رسید، بیشتر آنها به جاهای دیگر رفتند. سپس، در ماه مه 2020، مردی یک توده بزرگ طلا پیدا کرد و این خبر به سرعت در سراسر منطقه پخش شد.
در عرض چند هفته، صدها معدنچی با بیل و کلنگ آمدند. آنها تونل هایی به عمق 30 متر در دامنه تپه حفر کردند. آنها اکنون روزهای خود را در زیر زمین می گذرانند و زمین را به گونی می اندازند. آنها امیدوارند که جایی در میان سنگ ریزه لانه کرده و یک ذره درخشان طلا را ببینند.
با این حال، بسیاری از معدنچیان در حال حاضر ناامید شده اند و می گویند چند ماه است که طلا پیدا نکرده اند. برخی در دهانه چاله ها می نشینند و سیگار می کشند در حالی که منتظر هستند تا دوستانشان از اعماق وجودشان بیرون بیایند. یکی از معدنچیان جوان پس از خروج از تونل در حالی که مشعل سر پوشیده بود، میگوید: بسیاری از مردم قبلاً برای امتحان شانس خود در مکانهای دیگر فرار کردهاند.
معدنچیان در دهانه تونل هایی که در دامنه تپه حفر شده اند، در لوهی معطل می شوند. آنها آن را به نوبت انجام می دهند تا به عمق 30 متری در سوراخ ها بروند. کسانی که عکس گرفته اند منتظرند دوستانشان با گونی های خاکی از زیر زمین بیرون بیایند [Olivia Acland/Al Jazeera]
در اوج خود، هجوم طلای Luhihi همچنین بسیاری از تجار مبتکر را که بارها، فاحشهخانهها، کلوپها و لانههای قمار را در پایین دره برپا کردند، جذب کرد. معدنچیان هنوز در اطراف آسیاب می کنند، به خصوص عصرها، اما شهر آن مکان شلوغ سابق نیست.
عصرها، زنان و دخترانی که به عنوان روسپی کار می کنند – برخی از آنها در سن 14 سالگی – در گوشه های گل آلود خیابان ها معطل می شوند و منتظر مشتریان هستند. در منطقهای فقیر، که از ناامنی ویران شده، با جایگزینهای کمی روبرو هستند، بدن خود را میفروشند تا غذا را روی میز بگذارند.
"گاهی اوقات آنها شما را مجبور به رابطه جنسی می کنند"
دبورا زمانی به لوهی آمد که یکی از دوستانش به او گفت که ممکن است بتواند در یکی از رستورانها یا بارهای موقتی که تازه شروع به کار کرده بودند، کار پیدا کند. اما پس از روزها گشت و گذار در شهر و پیدا نکردن شغل، او شروع به ناامیدی کرد.
او میگوید: «من با دوستم، کلودین*، که آبجو میفروخت و برای پول با مردان هم میخوابید، میماندم. من از او چیزهایی مانند غذا می خواستم، اما او چیز زیادی برای گفتن نداشت. در یک نقطه او گفت: "ببین، تو دختر بزرگی هستی، میتوانی با پیدا کردن مردان پول خودت را در بیاوری."
کلودین به دبورا هشدار داد که هنگام خواب با مردان از کاندوم استفاده کند تا از بارداری ناخواسته جلوگیری کند. اولین مشتری او، مردی 20 ساله، سعی کرد بدون رابطه جنسی داشته باشد. او نپذیرفت و او رفت، فقط شب بعد برگشت، این بار با شرایط او موافقت کرد و برای شب 10 دلار به او پیشنهاد داد. همیشه اینطوری نمی شود.
یک کلوپ شبانه موقت که از صبح زود تا پاسی از شب موسیقی پخش می کند و آبجو سرو می کند. معمولاً در غروب زمانی که معدنچیان کار خود را به پایان رسانده اند و پس از یافتن طلایی به دنبال غرق شدن اندوه خود هستند پر می شود. دبورا برای جستجوی مشتریان به اینجا می آید [Olivia Acland/Al Jazeera]
دبورا میگوید: «بعد از اینکه پول را به شما میدهند، گاهی اوقات شما را مجبور میکنند تا بدون کاندوم با آنها رابطه جنسی داشته باشید. "یا اگر از آنها بخواهید از یکی استفاده کنند، از پرداخت خودداری می کنند."
صبح بعد از داشتن رابطه جنسی محافظت نشده، او دو آسپرین مصرف می کند، به این باور که این امر خطر بارداری او را کاهش می دهد.
کل روستاها مختل شده است
لورنزا ترولی، افسر حمایت از کودکان در صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) میگوید: در کشوری که 70 درصد جمعیت آن با کمتر از 2 دلار در روز زندگی میکنند، رابطه جنسی برای زنده ماندن گسترده است.
اوضاع در استانهای شرقی که درگیر درگیریها هستند، که در آن جنگ فقر را تشدید میکند، بدتر است.
در حالی که لوحیهی توسط شورشیان تسخیر نمی شود – عمدتاً به این دلیل که به مرکز استانی شلوغ بوکاوو نزدیک است – شبه نظامیان در منطقه پرسه می زنند و سایر معادن اطراف را کنترل می کنند.
ترولی می گوید: «آنچه واضح است این است که در مناطق متاثر از درگیری خطرات خشونت و استثمار جنسی علیه دختران چند لایه است.
از شهر Luhihi، در پایین دره، جایی که معدنچیان برای خروج بخار بعد از کار می آیند، می توانید نگاهی اجمالی به تپه خراشیده در فاصله ای بیندازید که روزها در آنجا زحمت می کشند [Olivia Acland/Al Jazeera]
«اول از همه، دسترسی به مدارس ممکن است در نتیجه درگیری مختل شود. ناامنی ممکن است به این معنی باشد که مردم – زنان و به ویژه دختران – نمی توانند با خیال راحت در اطراف حرکت کنند. کل بافت اجتماعی و اقتصادی یک روستا ممکن است مختل شود.»
یونیسف برنامه هایی در این استان دارد که حمایت های روانی اجتماعی و مراقبت های پزشکی را به زنان نیازمند ارائه می کند، اگرچه هیچ سازمانی هنوز با زنان و دختران آسیب پذیر در لوحیه کار نمی کند.
گرفتار آتش متقابل
زندگی دبورا بیش از یک دهه پیش زمانی که پدرش در خارج از خانه خانواده اش در نومبی، یکی دیگر از شهرهای معدنی در همان استان کیوو جنوبی، توسط شورشیان تیراندازی شد، از مسیر خارج شد. شبه نظامیان در حال شلیک به سربازان بودند و پدرش در تیراندازی متقابل گرفتار شد که برای محافظت از دختر دیگرش که نزدیک خانه نشسته بود به بیرون شتافت.
دبورا تنها شش سال داشت، اما مادرش نمیتوانست به تنهایی از پس او بربیاید، بنابراین او مدرسه را رها کرد و برای زندگی با چند همسایه رفت. او در ازای دریافت جایی برای خواب و مقداری غذا به تمیز کردن خانه آنها کمک می کرد. با بزرگتر شدن، آنها به او گفتند که دیگر توان نگهداری از او را ندارند، بنابراین او به خانواده دیگری نزدیک شد. او سالها از خانهای به خانه دیگر میچرخید، کارهای عجیب و غریب انجام میداد و در ازای آن سرپناه و غذا دریافت میکرد.
دبورا بین خانهها و بارهای موقت در شهر لوهی راه میرود [Olivia Acland/Al Jazeera]
دبورا در سن 15 سالگی به بوکاوو رسیده بود که حدود 50 کیلومتر با معادن لوحیهی فاصله دارد. یک سرباز در همسایگی او او را به خانه اش دعوت کرد و گفت که می خواهد با او صحبت کند و مقداری پول و غذا به او پیشنهاد دهد.
وقتی دبورا به آنجا رسید، او را نشست و به او پیشنهاد داد که 5 دلار برای رابطه جنسی به او بپردازد. او نپذیرفت، اما او خودش را مجبور کرد.
او باردار شد و اکنون یک پسر یک ساله دارد که برای حمایت از او تلاش می کند. او می گوید: «او اغلب مریض است، و من برای خرید دارو برای او به پول نیاز دارم.» این تا حد زیادی چیزی است که او را وادار به رفتن و جستجوی کار در Luhihi کرد.
مواد معدنی و شبه نظامیان
بیشتر زمین در سراسر شرق جمهوری دموکراتیک کنگو مملو از مواد معدنی است، مانند طلا و کلتان، فلزی که در باتری های تلفن همراه استفاده می شود. با این حال، ثروت این منطقه به سختی به نفع کسانی است که در آنجا زندگی می کنند. در واقع، آنها نیروی محرکه درگیری هستند که به مدت 25 سال ادامه داشته است.
به گفته ردیاب امنیتی کیوو، یک پروژه مشترک که توسط گروه تحقیقاتی کنگو و سازمان خیریه دیده بان حقوق بشر اداره می شود، تقریباً 120 گروه مختلف شورشی در استان های جنگلی شرقی کیوو شمالی، کیوو جنوبی و ایتوری پنهان شده اند. گروهی از کارشناسان سازمان ملل در گزارش سالانه خود در سال گذشته نوشتند که گروه های شبه نظامی (که اغلب با ارتش ملی همکاری می کنند) برای کنترل معادن می جنگند و بودجه خود را با قاچاق مواد معدنی به کشورهای همسایه اوگاندا و رواندا تأمین می کنند.
معدنچیان به عنوان بخشی از فرآیند استخراج طلا از سنگریزه، رسوب را روی رندههایی با سوراخهای باریک میریزند. آنها در حال شستن گل و لای هستند و سعی می کنند یک توده طلای درخشان را تشخیص دهند [Olivia Acland/Al Jazeera]
طلای درگیری بزرگترین منبع درآمد بازیگران مسلح در منطقه است. به گفته The Sentry، یک موسسه خیریه تحقیقاتی آمریکایی، سالانه چیزی بین 300 تا 600 میلیون دلار به خارج از کشور قاچاق می شود. بخش اعظم آن در زیر کامیونها (و حتی گاهی در داخل لاستیکها) پنهان است که از مرز به سوی اوگاندا میچرخند، جایی که یک پالایشگاه طلا وجود دارد.
کارشناسان سازمان ملل همچنین نوشتند که "بیش از 95 درصد از صادرات طلا از اوگاندا منشأ غیر اوگاندا برای سال 2019 بوده است." البته بیشتر آن از DRC می آید. انگیزه های کمی برای صادرات قانونی طلا وجود دارد زیرا مالیات ها بسیار بالاست. بازرگانان محلی می گویند که مقامات فاسد در ایست های بازرسی اغلب از هر کسی که آشکارا طلا حمل می کند، مالیات اضافی و غیررسمی درخواست می کنند.
این یک داستان مشابه با کلتان است. رواندا که نسبتاً کمی کلتان تولید می کند، همواره یکی از بزرگترین صادرکنندگان فلز در جهان است، اما بیشتر آن کنگو است.
از آنجایی که مقدار زیادی کلتان به صورت مخفیانه از DRC خارج می شود، تشخیص دقیق میزان تولید واقعاً در آنجا دشوار است. تام بورگیس در کتاب خود به نام ماشین غارت می نویسد که حدود 20 درصد کلتان جهان در جمهوری کنگو تولید می شود. بسته به هوسبازیهای زنجیرههای تامین، اگر پلیاستیشن یا ضربانساز، آیپاد، لپتاپ یا تلفن همراه دارید، تقریباً یک در پنج احتمال وجود دارد که یک قطعه کوچک از شرق کنگو در آن ضربان داشته باشد. ،" او توضیح می دهد.
«تظاهر به ندیدن»
فرانسوا* یک قاچاقچی است که در همسایگی استان کیوو شمالی زندگی می کند. او کفش های چرمی نوک تیز سفید و یک پیراهن بنفش پرزدار می پوشد و بوی الکل ضعیفی می دهد. او برخی از اسرار تجارت را فاش می کند. او میگوید که زنان اغلب در روزهای بازار کلتان را از معادن حمل میکنند که در گونیهای زیر سیبزمینی و لوبیا پنهان شده است. هنگامی که به شهری در مرز رواندا می رسد، در محفظه های مخفی قرار می گیرد که در زیر کامیون ها نصب می شود.
او می گوید: «همه در مرز می دانند که این اتفاق می افتد، اما وانمود می کنند که نمی بینند.
معدنچیان به داخل یک تونل در Luhihi فرود میآیند و اغلب روز را در زیر زمین میگذرانند [Olivia Acland/Al Jazeera]
تلاش هایی برای کاهش قاچاق و جلوگیری از رسیدن ثروت معدنی به جیب شورشیان صورت گرفته است. معادن Luhihi در ماه مارس به مدت سه ماه پس از اینکه مقامات استانی گفتند که آنها قوانین محلی را نقض می کنند، بسته شدند. برای یکی، سربازان مسلح دولتی در محل معطل بودند، ظاهراً به عنوان نگهبان، که ممنوع است. بچهها به داخل تونلهای ناامن فرود میآیند و هر کسی که میخواست، میتوانست با بیل آمده و شروع به حفاری کند.
زمانی که معادن در ژوئن بازگشایی شدند، قوانین سخت گیرانه تری وجود داشت. معدنچیان باید در یک تعاونی محلی ثبت نام می کردند و نشان های شناسایی خود را در پایین تپه به نمایش می گذاشتند. کودکان از محل بیرون رانده شدند و یک طرح طلای پاک که توسط USAID تمویل می شود، اکنون با مقامات محلی با هدف ردیابی بهتر طلا در حین حرکت از گودال به نقطه فروش همکاری می کند.
"سعی می کنم به اتفاقی که در حال رخ دادن است فکر نکنم"
از زمانی که چاله های Luhihi بازگشایی شد، برخی از ماینرها بازگشته اند، اما تعداد آنها بسیار کمتر از قبل است.
دبورا برای یافتن مشتری تلاش می کند و مجبور است مبالغ کمتری برای رابطه جنسی بپذیرد. گاهی اوقات، بازیکنان به او کمتر از 2.50 دلار می دهند. او معمولاً آنها را در اتاق خواب خود می بیند که از ورقه های برزنت آبی ساخته شده است که با چوب بالا گرفته شده است. تخت او تختهای از تختهلایوود است که یک ورقهی خاکستری روی آن پوشانده شده است.
اتاق خواب موقتی که دبورا در آن مشتریان خود را می بیند [Olivia Acland/Al Jazeera]
او می گوید: «هفته گذشته تشک مرا دزدیدند. لباسهای او روی خط لباسشویی در امتداد یک دیوار آویزان است و زیر آن یک تکه آینه شکسته و یک مسواک در یک لیوان پلاستیکی وجود دارد.
پسرش با او نمی ماند – دوستانش در بوکاوو از او مراقبت می کنند. هنگامی که دبورا پول کافی برای سفر داشته باشد، برای دیدن او برمی گردد.
شرایط برای روسپیها بهویژه در شهرهای معدنی مانند Luhihi بسیار بد است. زنان و دختران جایی برای محافظت ندارند. وقتی یکی از مشتریانشان آنها را می زند یا تصمیم می گیرد بدون پرداخت پول از آنجا خارج شود، کاری نمی توانند انجام دهند.
دبورا میگوید: «این مردان میتوانند با شما خشن رفتار کنند، زیرا استرس دارند. او می افزاید: «آنها هر روز در تونل ها خطرات بزرگی را انجام می دهند.
استخراج معادن در شرق جمهوری دموکراتیک کنگو خطرناک است: تونل ها اغلب فرو می ریزند و کسانی که داخل آن هستند کشته می شوند. سال گذشته، 50 نفر در یک معدن طلای غیرقانونی در نزدیکی لوحیهی جان باختند. در یک دوره باران شدید غیرمعمول، آب به تونلها سرازیر شد و آنها را وادار به غار کردن کرد و همه افراد داخل آن را خفه کرد.
مردان جوان به داخل یک تونل فرود می آیند. گاهی اوقات، آنها 12 ساعت در زیر زمین می گذرانند و زمین را در گونی ها در زیر نور سرشعله می اندازند [Olivia Acland/Al Jazeera]
با وجود همه چیز، دبورا شاداب است و بسیار می خندد. او می خواهد انگلیسی خود را که خوب است تمرین کند و آهسته صحبت کند و مطمئن شود که هر کلمه را به درستی تلفظ می کند.
او میگوید اگر راه دیگری برای کسب درآمد داشته باشد، فوراً شهر را ترک میکند.
دبورا با اینکه به خودش اجازه نمیدهد زیاد در مورد آن فکر کند، با مشکلات روز کنار میآید.
او بعداً در حالی که اشکهایم را دفع میکند میگوید: «وقتی با مردها میخوابم، سعی میکنم به اتفاقاتی که برای من میافتد و در زندگیام افتاده فکر نکنم. اگر این کار را بکنم، شروع به نگرانی در مورد فرزندم میکنم و اینکه چگونه میتوانم او را به مدرسه بفرستم و به او فرصت بهتری در دنیا بدهم.»
دبورا رویای این را دارد که خودش به مدرسه برگردد یا یک تجارت کوچک راه اندازی کند تا پول نقد بیاورد. او دوست دارد به بوکاوو برگردد، جایی که قبلاً عاشق آواز خواندن در گروه کر در کلیسا بود.
«وقتی می خوانم احساس خوبی دارم. از خدا می خواهم و از او معجزه می خواهم. شاید او روزی به من زندگی بهتری بدهد.» او با لبخندی امیدوارانه می گوید.
*اسامی برای حفظ هویت افراد تغییر کرده است.