امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در آخرین هفته از مجموعه روابط بلندپایه مقامات ایرانی و چینی در چند سال گذشته، در پکن حضور داشت. در دستور کار عبداللهیان، بحث و تبادل نظر درباره توافقنامه مشارکت راهبردی جامع (CSP) بود که بین چین و ایران در مارس 2021 امضا شد. اما منحصر به فرد نیست. چین قراردادهای مشابهی با بسیاری از کشورها از جمله عراق، امارات متحده عربی و عربستان سعودی دارد. اما چیزی که در مورد CSP منحصر به فرد است این است که چگونه اجرای آن به بازگرداندن توافق دیگری بستگی دارد – برنامه جامع اقدام مشترک (برجام).
علیرغم اینکه تیترهای نفس گیر هشدار می دهند که چین و ایران در حال تعمیق روابط با هدف به چالش کشیدن هژمونی غربی هستند، روابط بین دو کشور در واقع تیره شده است، به ویژه پس از خروج دولت ترامپ از برجام در ماه مه 2018. طی دو سال بعد، ایران از اقدامات چین برای کاهش تجارت نفتی و غیرنفتی در مواجهه با تحریمهای ثانویه آمریکا ناامید شد. چین به نوبه خود نگران اقدامات تحریک آمیز خطرناک از جمله حملات به زیرساخت های نفتی و نفتکش ها در عربستان سعودی و امارات – بخش های مهم زنجیره تامین انرژی چین – بود که به طور گسترده به ایران نسبت داده می شد. زمانی که پیش نویس CSP در ژوئیه 2020 به بیرون درز کرد، اعتراض عمومی در ایران به وجود آمد، زیرا گزارش های نادرست غربی باعث شد افکار عمومی ایران به این باور برسند که دولت روحانی قصد دارد فروش دارایی های ملی را به منافع چین آغاز کند. این اعتراض به حدی شدید بود که امضای توافق نامه باید بیش از شش ماه به تعویق بیفتد تا دولت بتواند اطمینان حاصل کند که وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در تهران مورد استقبال زیبایی قرار خواهد گرفت.
از آن زمان، روابط چین و ایران گرم شده است. اما این به این دلیل نیست که معامله CSP به نتایج مشخصی منجر شده است. در عوض، تلاشهای مجدد ایران در زمینه دیپلماسی به کاهش ترس سیاستگذاران چینی درباره سقوط خاورمیانه به سمت یک بحران عمیقتر کمک کرده است. از یک سو، گفتوگوها درباره آینده برجام این چشمانداز را ارائه میدهد که تشدید تنشهای هستهای ایران دیگر نقطه اشتعال نخواهد بود. از سوی دیگر، تلاشهای ایران برای وارد شدن به گفتگو با همسایگان عرب خود، احتمال درگیری منطقهای را کمتر کرده است. در هر دو مورد، دیپلماسی ایران با به حداقل رساندن احتمال اینکه درگیری های منطقه ای می تواند جریان نفت خامی را که اقتصاد چین به آن وابسته است متوقف کند، به حفظ امنیت انرژی چین کمک می کند. وانگ پس از دیدار با عبداللهیان که پس از تبادل نظر با وزرای خارجه عربستان سعودی، بحرین، کویت، عمان و ترکیه انجام شد، این ایده را تایید کرد که دیپلماسی منطقه ای می تواند صلح منطقه ای را تضمین کند. ما معتقدیم که مردم خاورمیانه ارباب خاورمیانه هستند. هیچ وقت «خلاء قدرت» وجود ندارد و نیازی به مردسالاری از بیرون نیست.»
به نوبه خود، چین خرید نفت خود از ایران را افزایش داده است و مستقیماً تحریم های ثانویه ایالات متحده را نادیده می گیرد. جهش در بخش نفت ایران پشتوانه بهبود اقتصادی نوپای این کشور پس از سه سال رکود بوده است. دولت بایدن به طور علنی و خصوصی به چین در مورد این خریدها هشدار داده است، اما به دنبال اعمال تحریم های خود به شکل قابل توجهی نبوده است. برخی از مفسران پیشنهاد کردهاند که خرید نفت چین به این معناست که ایران تمایل کمتری برای پایان دادن به مذاکرات برجام خواهد داشت، زیرا در حال حاضر از مزایای اقتصادی کلیدی کاهش تحریمها برخوردار است. اما این تحلیل این واقعیت را نادیده میگیرد که ایالات متحده و چین در مورد برجام منافع مشترکی دارند – یکی از توضیحها برای عدم اجرای تحریمهای نفتی توسط دولت بایدن این است که در واقع، حمایت اقتصادی چین از ایران در این زمینه نقش اساسی داشته است. بازگرداندن ایران به میز مذاکره
به نظر می رسد که چین حمایت اقتصادی خود از ایران را مشروط به تضمین تهران مبنی بر اینکه حداقل در بلندمدت به دنبال احیای برجام است، قرار داده است.
به نظر می رسد که چین حمایت اقتصادی خود از ایران را مشروط به تضمین تهران مبنی بر اینکه حداقل در بلندمدت به دنبال احیای برجام است، قرار داده است. این یک معامله هوشمندانه بود. اگر افزایش خرید نفت چین که به طور جدی در سال 2020 آغاز شد، نبود، ایران مدتها پیش به این نتیجه میرسید که دیگر هیچ مزیت اقتصادی ناشی از ادامه مشارکت در برجام وجود ندارد. لازم به یادآوری است که در سال 2018 رهبران اروپایی قول داده بودند که راههایی برای حفظ منافع اقتصادی این توافق برای ایران در مواجهه با تحریمهای ثانویه آمریکا بیابند. اما تلاش های مقامات اروپایی برای جلوگیری از سقوط چشمگیر تجارت دوجانبه با ایران شکست خورد – شکستی که نمونه آن راه اندازی و از بین رفتن اینستکس، یک شرکت دولتی است که برای تسهیل تجارت با ایران تأسیس شده است.
چین تنها طرف برجام بوده است که توانسته به ایران در مواجهه با تحریمهای ثانویه آمریکا یک راه نجات اقتصادی بدهد. این به مقامات چینی اهرم بی نظیری داده است. عبداللهیان در سفر خود به پکن احتمالاً تشویق به پایان دادن به مذاکرات هستهای شد و به او هشدار داده شد که عدم انجام این کار پیامدهای مهمی برای روابط چین و ایران خواهد داشت. بازخوانی رسمی این نشست، عقبنشینی ایالات متحده را به دلیل «وضعیت دشوار» مقصر میداند، اما همچنان از «همه طرفها [to] میخواهد بر مشکلات غلبه کنند و در نیمه راه با یکدیگر ملاقات کنند و در پیشبرد روند حل و فصل سیاسی و دیپلماتیک پافشاری کنند».
نکته مهم این است که حمایت اقتصادی چین از ایران در حال حاضر محدود است – در حالی که خرید نفت افزایش یافته است، خرید حیاتی ایران از کالاهای صنعتی چینی به نوبه خود افزایش نیافته است. سرمایه گذاری چینی ها در ایران اساسا وجود ندارد. همانطور که برای اکثر اقتصادهای در حال توسعه، مسیر ایران به سمت رشد اقتصادی بادوام به یک رابطه اقتصادی کارآمدتر با چین بستگی دارد – در حال حاضر، تجارت و سرمایه گذاری چین در ایران بسیار عقب تر از سطحی است که در بین همسایگان عرب آن دیده می شود. رسیدن به عقب ماندگی مستلزم آن است که ایران از لغو تحریم های ثانویه ایالات متحده منتفع شود.
اگر مذاکرات هستهای با شکست مواجه شود، چین در برابر تلاش غرب برای اعمال مجدد تحریمهای چندجانبه علیه ایران مقاومت میکند و از بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد جلوگیری میکند و احتمالاً از توافق موقت حمایت میکند. چین برای نشان دادن حاکمیت اقتصادی خود و تقویت امنیت انرژی خود، به خرید مقداری نفت از ایران ادامه خواهد داد. اما بعید است که این خریدها با همان حجمی که امروز مشاهده می شود ادامه پیدا کند. نه تنها کاهش خرید یکی از راههای چین برای تحمیل هزینهها به ایران برای هرگونه تشدید تنشهای هستهای که پس از انحلال برجام خواهد بود، خواهد بود، بلکه محدودیتهای عملیاتی نیز وجود خواهد داشت. حجم فعلی خرید نفت چین تا حدی به صادرات مجدد از کشورهایی مانند امارات بستگی دارد – می توان انتظار داشت که این کشورها تعامل اقتصادی عملگرایانه خود را با ایران متوقف کنند. این خریدها همچنین به عدم اجرای تحریمهای ثانویه ایالات متحده بستگی دارد – هر گونه موضع اجرایی قویتر باعث میشود بسیاری از تاجران و پالایشگاههای چینی بار دیگر از تامینکنندگان ایرانی دوری کنند.
در این زمینه، گرم شدن روابط چین و ایران برای برجام به خوبی پیش بینی می شود. چین بهعنوان یکی از طرفهای برجام، هوشمندانه حمایت اقتصادی خود از ایران را حفظ کرده و سطح حمایت را برای تشویق ایران برای باقی ماندن در توافق تنظیم میکند و در عین حال روشن میکند که تعمیق واقعی روابط دوجانبه به احیای توافق هستهای بستگی دارد. مقامات غربی به درستی نگران طرح های ژئوپلیتیک چین هستند، اما غرب و چین در رابطه با ایران منافع مشترکی دارند. اگر توافق هسته ای حفظ شود، دیپلماسی اقتصادی چین مستحق اعتبار قابل توجهی خواهد بود.
شورای روابط خارجی اروپا مواضع جمعی نمی گیرد. انتشارات ECFR فقط نظرات نویسندگان فردی خود را نشان می دهد.