در تلاش برای تقویت مشروعیت متزلزل خود، دولت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران از مهاجران ایرانی میخواهد که بازگشت به سرزمین اجدادی خود را در نظر بگیرند و به توسعه اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و فناوری ایران کمک کنند. از آنجایی که روحانی فوق محافظهکار متوجه میشود که دولتش با برنامههای مبهم اقتصادی و سیاست خارجی خود دست و پنجه نرم میکند، سرمایهگذاری بر سرمایهگذاری و داراییهای جامعه پررونق ایرانیان خارج از کشور میتواند به عنوان یک درمان مفید برای چالشهای بیشمار کشور باشد.
در دسامبر 2021، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد که دولت در حال آماده شدن برای ارائه لایحه ای به مجلس برای «حمایت از ایرانیان خارج از کشور» است و یک پلتفرم آنلاین ایجاد کرده است که در آن ایرانیان در سایر کشورها می توانند پرس و جو کنند و از سفر ایمن به ایران بدون نیاز به اطمینان حاصل کنند. نگرانی در مورد پیگرد قضایی یا اطلاعاتی خودسرانه.
وی افزود: وزارت امور خارجه مسئولیت کامل حفاظت از حقوق و آزادی های ساکنان دیاسپورا در سفر به کشور را بر عهده خواهد گرفت و تاکید کرد که ابهامات پیرامون مواضع جمهوری اسلامی در مورد تابعیت دوگانه باید یک بار برای همیشه حل شود.
در تلاش برای تقویت مشروعیت متزلزل خود، دولت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران از مهاجران ایرانی میخواهد که بازگشت به سرزمین اجدادی خود را در نظر بگیرند و به توسعه اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و فناوری ایران کمک کنند. از آنجایی که روحانی فوق محافظهکار متوجه میشود که دولتش با برنامههای مبهم اقتصادی و سیاست خارجی خود دست و پنجه نرم میکند، سرمایهگذاری بر سرمایهگذاری و داراییهای جامعه پررونق ایرانیان خارج از کشور میتواند به عنوان یک درمان مفید برای چالشهای بیشمار کشور باشد.
در دسامبر 2021، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد که دولت در حال آماده شدن برای ارائه لایحه ای به مجلس برای «حمایت از ایرانیان خارج از کشور» است و یک پلتفرم آنلاین ایجاد کرده است که در آن ایرانیان در سایر کشورها می توانند پرس و جو کنند و از سفر ایمن به ایران بدون نیاز به اطمینان حاصل کنند. نگرانی در مورد پیگرد قضایی یا اطلاعاتی خودسرانه.
وی افزود: وزارت امور خارجه مسئولیت کامل حفاظت از حقوق و آزادی های ساکنان دیاسپورا در سفر به کشور را بر عهده خواهد گرفت و تاکید کرد که ابهامات پیرامون مواضع جمهوری اسلامی در مورد تابعیت دوگانه باید یک بار برای همیشه حل شود.
طبق ماده 989 قانون مدنی ایران، دولت دوتابعیتی را به رسمیت نمی شناسد و تابعیت دوم ایرانی الاصلی که پس از سال 1300 گذرنامه خارجی گرفته اند، باطل و باطل است.
مقامات ایرانی مدتهاست که از تعداد فزاینده ایرانیهایی که در جستجوی فرصتهای سرمایهگذاری، اشتغال و تحصیل به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند و میلیونها دلار سرمایه را که میتواند بهطور بالقوه به نفع کشورشان که دارای کمبود نقدینگی است، خارج کنند، نگران هستند. با این حال، دولت برای بررسی یا رسیدگی به علل اصلی این فرار سرمایه انسانی کم کاری کرده است.
برآوردها از جمعیت ایران در خارج از کشور متفاوت است، و اندازه گیری ارقام دقیق ممکن است دشوار باشد، زیرا بسیاری نمی خواهند با کشور محل تولد خود شناسایی شوند. با این حال، وزارت امور خارجه ایران در گزارشی در سال 2021 به این نتیجه رسید که حدود 4 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی می کنند، از جمله تقریباً 1.5 میلیون نفر در ایالات متحده. بر اساس جدیدترین بررسی سالانه جامعه آمریکایی اداره سرشماری ایالات متحده که در سال 2018 منتشر شد، بیش از 467000 آمریکایی به عنوان دارای میراث ایرانی شناسایی شدند.
اعتقاد بر این است که مجموع دارایی خالص ایرانیان مقیم خارج از کشور حدود 1.3 تریلیون دلار است، اما برخی از مقامات دولتی ارزیابی های بالاتری به میزان 2 تریلیون دلار ارائه کرده اند.
از آنجایی که چشمانداز اقتصادی کشور تیرهتر میشود، آزادیهای مدنی محدودتر میشود، و حفظ روابط عادی با جهان خارج دست نیافتنی است، ایرانیان به طور فزایندهای مهاجرت را نه تنها به کشورهای پردرآمد در اروپا و آمریکای شمالی، بلکه به کشورهای همسایه نیز پذیرفتهاند. مانند ارمنستان، گرجستان و ترکیه، جایی که نه اعتبار دموکراتیک درخشان آن دولت ها که مهاجران ایرانی را مجذوب خود می کند، بلکه فقط آزادی های اجتماعی، تحرک بین المللی و امکانات اقتصادی است که نمی توانند در ایران به دست آورند.
بر اساس گزارش رصدخانه مهاجرت ایران، بازوی تحقیقاتی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، بین سالهای 2017 تا 2020، تعداد مهاجران ایرانی نسبت به سالهای گذشته سه برابر شده است. تنها در سال 2020، به دنبال شیوع همهگیری کووید-19 که با واکنش نامناسب دولت ایران و سقوط بخش بهداشت مواجه شد، 3000 پزشک درخواست بازنشستگی و مهاجرت پیش از موعد را ارائه کردند، در حالی که نمیتوانستند با حجم کار کنار بیایند در حالی که دستمزد آنها به طور نامتناسبی پایین بود.
در واقع، در تحقیقات دانشگاهی در مورد مهاجرت بین المللی، ایران مترادف با فرار مغزها شده است. گزارش صندوق بینالمللی پول در سال 1999 نشان داد که حدود 25 درصد از ایرانیان دارای تحصیلات پس از متوسطه به کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه مهاجرت کردهاند، مشکلی که در سالهای پس از آن نیز وجود داشته است. ایران در نتیجه خروج شهروندان تحصیلکرده و ماهر خود از کشور، متحمل خسارات اقتصادی هنگفتی می شود که بر اساس برخی گزارش ها سالانه به 150 میلیارد دلار می رسد.
بدیهی است که کشوری که هدف تحریمهای سختگیرانه اقتصادی قرار میگیرد، توسط فساد بومی درهم شکسته شده، و دچار فقر و بیکاری فراگیر شده است، درخشش خود را برای ساکنانش که به امید آیندهای امیدوارکنندهتر و صلحآمیزتر به مقصدهای دیگر روی میآورند، از دست بدهد. با بدتر کردن وضعیت بد، دولت ایران مردم خود را از نظر حقوق فرهنگی، اجتماعی و مدنی در بند محکمی نگه داشته است، خفقان اقتصادی را با سرکوب کامل آزادیهای شخصی تشدید کرده و نسل جوان خود را متقاعد میکند که به دنبال زندگی شاد باشند. معقول ترین تصمیم این است که چمدان خود را ببندید و بیرون بروید.
اگر تا حدودی بتوان مشکلات اقتصادی کشور را تا حدی به فشار خارجی نسبت داد که خود محل بحث است، نمی توان پاسخ داد که چرا دولت اصرار دارد با دخالت در انتخاب های سبک زندگی شهروندان و حمله به مردم، لایه هایی از پیچیدگی را به وضعیت غیرقابل دفاع اضافه کند. آخرین بقایای آزادی های آنها، که باعث چرخه های جدید مهاجرت می شود.
برای نام بردن تنها یک مثال، دولت و مجلس (یا «مجلس») در حال حاضر با هم کار می کنند تا طرحی را برای محدود کردن دسترسی ایرانیان به اینترنت جهانی و اجرای طرح ملی اینترنت اجرا کنند. کارشناسان هشدار میدهند که این امر میتواند موج جدیدی از حرفهایها – از جمله توسعهدهندگان وب، برنامهنویسان و مهندسان فناوری اطلاعات – را از کشور فراری دهد زیرا اگر کسب درآمد تحت تحریمها دشوار اما ممکن بود، کسب درآمد در شرایط تحریم و بدون دسترسی به اینترنت غیرقابل تصور بود. .
بدیهی است که رهبری ایران متوجه شده است که فرار افسارگسیخته سرمایه انسانی تنها قهقرایی کشور را تشدید می کند و هزینه های جدیدی را بر دوش دولتی که برای بقای خود در بحبوحه تحریم اقتصادی تمام عیار دست و پا می زند، تحمیل می کند. این در واقع یک تحقق فرخنده است. اما هیچ نشانه ای وجود ندارد که دولت بخواهد رابطه خود را با جامعه دیاسپورا دوباره تنظیم کند و از پتانسیل خود برای بازسازی کشور بحران زده استفاده کند. گامهایی که دولت رئیسی برمیدارد کمک چندانی به هموار کردن مسیر زندگی پر رونق و ایمن دیاسپورای کشور در ایران نخواهد کرد، جایی که حقوق اساسی حفظ شده و ادغام بینالمللی که بسیاری از ایرانیان بیروننگر آرزوی آن را دارند، تحقق مییابد.
قانونگذاری با هدف حمایت از ایرانیان خارج از کشور یکی از کمپینهای تبلیغاتی متعدد دولت رئیسی است که به هیچ وجه تضمینی برای ایجاد نتایج معنادار نیست. این در درجه اول به این دلیل است که فریفتن ایرانیان برای بازگشت مستلزم اصلاح ارتدکس های اساسی است که هزاران ایرانی را از خانه هایشان بیرون رانده است – مانند گفتمان شدیدا سیاسی دولت در مورد اجباری کردن پوشش اسلامی متوازن برای زنان، کاهش آزادی اتحادیه های دانشجویی و رسانه های جمعی. و شرکت هسته ای اسراف آمیز که توسط یک دیپلماسی سخت حمایت می شود. رئیسی نیز از آن دسته رهبرانی نیست که از چنین اصلاحاتی حمایت کند.
در سالهای اخیر، تعداد زیادی از ایرانیان دارای تابعیت دوگانه پس از پرواز به تهران برای مهلتهای کوتاه، ملاقات خانوادگی یا فرصتهای موقت شغلی و تحصیلی بازداشت شدهاند. هر یک از این موارد روابط جمهوری اسلامی را با کشورهایی که به این افراد تابعیت داده اند، به شدت متشنج کرده است.
شاید بیزانس ترین بن بست مربوط به نازنین زاغری-رتکلیف، یک کارمند ایرانی خیریه بریتانیایی در پشت میله های زندان در ایران از آوریل 2016 به اتهام جاسوسی و امنیت ملی باشد. پنج وزیر خارجه متوالی انگلیس برای آزادی او تلاش کردند و این موضوع اکنون به یک نقطه گیر دیپلماتیک جدی بین ایران و انگلیس تبدیل شده است که بارها در پارلمان انگلیس مطرح شد و حتی بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس و ترزا می، ترزا می، نخست وزیر انگلیس به صراحت اعتراض کردند. در موارد متعدد. ایران به طور گستاخانه از آزادی او حتی به دلایل بشردوستانه خودداری کرده است.
حداقل 15 شهروند دوتابعیتی – از جمله یک تاجر ایرانی اتریشی، یک استاد دانشگاه ایرانی فرانسوی و یک فعال ایرانی آلمانی حقوق زنان – در حال حاضر در ایران در بازداشت هستند، یا در انتظار محاکمه هستند یا محکومیت های طولانی مدت خود را سپری می کنند.
گذشته از تقویت وجهه خود به عنوان یک غول دیپلماسی گروگانگیر که از افراد دوتابعیتی به عنوان ابزار چانهزنی استفاده میکند تا امتیازات سیاسی، امنیتی و اقتصادی را از طرفین خود بگیرد، حتی اگر اینطور نباشد، دولت ایران در واقع هزاران نفر را میترساند. اتباع دوتابعیتی از طریق اقدامات قضایی خودسرانه و عدم رسیدگی شفاف، برنامه سفر آنها به کشور را خراب کرده است.
ایرانیانی که سوابق حرفهای یا فعالیتهای فعال و مدافع آنها ممکن است شامل ابراز انتقاد از جمهوری اسلامی باشد یا بخشی از فعالیتهای مشروعی باشد که به مذاق حکومت ایران خوش نیامده است، از جمله مشارکت در رسانههای خارجی یا سازمانهای بینالمللی که مقامات تهران به آنها نگاه میکنند. بدبینی، هیچ دلیل موجهی برای سفر به کشوری ندارند که میدانند با آنها مهماننوازانه رفتار نمیکند و حتی ممکن است علیه آنها اقدام تلافی جویانه انجام دهند.
در واقع این یک ایده مترقی است که جامعه دیاسپورا را درگیر کند و دانش، تخصص، تجربه و ثروت آن را به نفع یک کشور تشنه سرمایه گذاری و پر از رکود استفاده کند. اما قبل از اینکه دولت رئیسی اعلام عمومی کند که چنین دیدگاهی را طراحی کرده است، باید کارنامه خود را ثابت کند و بپذیرد که مصمم است با ایرانیان از هر قشری کار کند، که بررسی ایدئولوژیک و سیاست زدگی بخشی از این تعامل نخواهد بود. و سیاستهای مضری که مدتهاست بین ایرانیان خارج از کشور و سرزمین مادریشان شکاف ایجاد کرده است، از بین خواهد رفت.
مسلماً موانع بزرگی برای عادی سازی روابط با دیاسپورا وجود دارد. راهاندازی وبسایتی که در آن مسافران میتوانند مجوز دریافت کنند و مطمئن باشند که در فرودگاه بینالمللی تهران بیمشخصه دستگیر نمیشوند، عملیترین راه برای تسهیل چنین اوراق قرضهای نیست. اگر غیرشروع نباشد، مطمئناً یکی از آن تشریفات است که زمانی که ایرانیان خارج از کشور تشخیص دهند که عزم کمی برای استقبال واقعی از آنها برای بازگشت به خانه وجود ندارد، کم اهمیت خواهد شد.