تعداد فزایندهای از صداهای با نفوذ در واشنگتن از اقدام نظامی علیه ایران برای جلوگیری از ادامه توسعه برنامه هستهای ایران که در نهایت میتواند منجر به دستیابی آن کشور به سلاح هستهای شود، حمایت میکنند. بر اساس گزارش ها، دولت بایدن گزینه های نظامی را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای بررسی کرده است. طرفداران حمله نظامی برای از بین بردن توان هسته ای ایران اغلب به حمله موفقیت آمیز اسرائیل در سال 1981 به تاسیسات هسته ای اوسیراک عراق اشاره می کنند که مانع از توسعه صدام حسین از دستیابی به سلاح هسته ای شد. کلاهک به عنوان یک ابرقدرت با بزرگترین و تواناترین ارتش جهان، می توان فکر کرد که می توانیم همین کار را با سهولت نسبی انجام دهیم. و با مصونیت نسبی، زیرا ایران توانایی حمله دوربرد برای مقابله به مثل علیه میهن آمریکایی را ندارد (که این سوال را مطرح می کند که چگونه و چرا ایران تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده تلقی می شود). . این یک عملیات نظامی پیچیده تر خواهد بود. در حالی که ارتش ایالات متحده قطعاً قادر به انجام چنین عملیاتی است، اما این یک "کیک راهپیمایی" نخواهد بود – همانطور که برخی پیش بینی کردند تهاجم نظامی ایالات متحده به عراق خواهد بود (و همه ما می دانیم که چگونه این کار انجام شد). برای شروع، برنامه هسته ای ایران نیست. یک هدف واحد نیست سه هدف اولیه اراک (که در واقع چندین مجتمع صنعتی است)، بوشهر (نیروگاه هسته ای) و نطنز (غنی سازی سوخت) هستند. اما احتمالاً حداقل ده ها هدف در کل وجود دارد: راکتورها، نیروگاه ها، تولید، تبدیل و غنی سازی. معدن؛ مدیریت پسماند؛ و تحقیق و توسعه. برخی از این اهداف، تاسیسات سخت شده و عمیقا مدفون هستند. و برخی از آنها در نزدیکی مناطق پرجمعیت قرار دارند – بنابراین احتمال تلفات غیرنظامی جانبی نسبتاً زیاد است. همچنین این سؤال وجود دارد که چه اهداف دیگری ممکن است بخشی از یک حمله نظامی باشند. پدافند هوایی ایران احتمالاً باید سرکوب شود. و موشک های بالستیک ایران نیز ممکن است بخشی از یک حمله نظامی برای جلوگیری از انتقام گیری منطقه ای باشد. بنابراین، تعداد کل اهداف در یک حمله «محدود» علیه برنامه هستهای ایران ممکن است در واقع صدها هدف باشد (پیش از این، در یک بازی جنگی برای آتلانتیک در پاییز 2004، سام گاردینر، سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی، 300 هدف را شناسایی کرد. هدف حمله هوایی پیشگیرانه علیه برنامه هسته ای ایران است. همچنین تاکید بر این نکته مهم است که هرگز قطعیت مطلق و صددرصدی وجود نخواهد داشت که همه اهداف نابود شده اند. علاوه بر این، ایران میتواند سایتهای هستهای مخفی دیگری داشته باشد که ما از آنها بیاطلاعیم (در گذشته چنین بوده است). تهران می تواند عرضه جهانی نفت از خلیج فارس را با استخراج از تنگه هرمز (که حدود 20 درصد نفت جهان را حمل می کند) مختل کند یا با غرق کردن نفتکش ها برای مسدود کردن این تنگه ها که تنها از طریق دو کانال به عرض یک مایل قابل عبور است. . یا با تصور اینکه ایران چیزی برای از دست دادن ندارد، ممکن است ایران در مورد توسل به تروریسم احساس بی بند و باری کند. بنابراین، این سوال مطرح می شود: آیا ما به طور مطلق نیاز به حذف برنامه هسته ای ایران داریم تا آنها به سلاح هسته ای دست پیدا نکنند؟ پاسخ (شاید ناراحت کننده) این است: خیر. قطعاً، همه ما ترجیح می دهیم ایران به توافق هسته ای بازگردد و یک کشور غیرهسته ای باقی بماند. و ما باید به دنبال دیپلماسی در این راستا ادامه دهیم. اما اگر این امر شکست بخورد، واقعیت این است که ما میتوانیم با ایران هستهای زندگی کنیم. به هر حال، رژیمهای مغذیتر از کره شمالی در جهان وجود دارد – و کیم جونگ اون هم آرماگدون را راهاندازی نکرده است. واقعیت این است که مگر اینکه آخوندها در تهران در حال خودکشی است – و همه شواهد موجود خلاف این را نشان می دهد – احتمال استفاده ایران از سلاح هسته ای بیشتر از کره شمالی نیست. چرا؟ زیرا زرادخانه هسته ای بسیار برتر ایالات متحده یک بازدارنده قوی است. به طور خلاصه، آخوندها در صورت پرتاب یک بمب اتمی با خطر نابودی کامل مواجه می شوند. زرادخانه هسته ای ایالات متحده در گذشته امثال جوزف استالین و مائو تسه تونگ را که هر دو در زمان خود «دیوانه» به حساب می آمدند، منصرف کرده است. این امر رهبران به ظاهر غیرمنطقی کره شمالی را از انجام کارهای غیرقابل تصور باز داشته است. حتی اگر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران و آخوندهای حاکم را تندروهایی مخالف آمریکا تلقی کنند، تردید وجود دارد که آنها بیش از این نگران نابودی کشورشان باشند. البته اگر ایران به قدرت هسته ای تبدیل شود، خطراتی وجود خواهد داشت و این امر پیچیده خواهد شد. استراتژی امنیت ملی ما (و به طور جدی استراتژی اسرائیل را پیچیده می کند). اما این خطرات قابل کنترل تر از خطرات مرتبط با تلاش برای نابودی برنامه هسته ای آن است.
چارلز وی. پنیا یکی از اعضای ارشد اولویت های دفاعی است. او بیش از سی سال تجربه به عنوان تحلیلگر سیاست و برنامه و مدیر ارشد دارد که از هر دو وزارت دفاع و امنیت داخلی پشتیبانی می کند. پنیا مدیر سابق مطالعات سیاست دفاعی در مؤسسه کاتو و نویسنده کتاب Winning the Un-War: A Strategy New for the War on Terrorism است.
تابع !(f,b,e,v,n,t,s)
{if(f.fbq)return;n=f.fbq=function(){n.callMethod?
n.callMethod.apply(n,arguments):n.queue.push(arguments)};
if(!f._fbq)f._fbq=n;n.push=n;n.loaded=!0;n.version='2.0';
n.queue=[];t=b.createElement(e);t.async=!0;
t.src=v;s=b.getElementsByTagName(e)[0];
s.parentNode.insertBefore(t,s)}(window,document,'script',
"https://connect.facebook.net/en_US/fbevents.js")؛
fbq('init', '10155007044873614');
fbq('track', 'PageView');
window.fbAsyncInit = function() {
FB.init({
شناسه برنامه: '1546266055584988'،
autoLogAppEvents: true،
xfbml: درست است،
نسخه: 'v2.11'
})؛
};
(تابع (d, s, id){
var js, fjs = d.getElementsByTagName(s)[0];
if (d.getElementById(id)) {return;}
js = d.createElement(s); js.id = id;
js.src = "https://connect.facebook.net/en_US/sdk.js"؛
fjs.parentNode.insertBefore(js, fjs);
}(document, 'script', 'facebook-jssdk'));